افسردهایم، اضطراب امانمان را بریده و استرس داریم. پرخاش میکنیم یا کمتر با سایرین جوش میخوریم. همه اینها میتواند علائمی از یک اختلال روانی
در ما باشد، اما خیلی از ماها با وجود اینکه دوست داریم این مشکلاتمان را تخفیف بدهیم، کمتر به سمت درمان آن میرویم.
این در حالی است که خیلی اوقات برای پیشگیری یا درمان سایر بیماریهایمان هزینههای زیادی میکنیم. در حالی که این مشکلات روحی و روانی خود میتواند یکی از عوامل بیماریهای جسمی بعدی باشد.
شاید دلیل اصلی این بیتوجهی به بیماریهای روحی، از ترس برچسبهای اجتماعی نشات بگیرد، اما بخشی از این بیرغبتی برای درمان نیز ناشی از ناآگاهی است. آیا بیماری ما در حدی است که نیاز به روانشناسی بالینی دارد یا باید با مراجعه به روانپزشک از دارو بهره گرفت؟
این روزها خیلیها کار را برای خودشان راحت میکنند و اولین مراجعهشان، به روانپزشک است. روانپزشکان نیز در این مراجعات با کمی صحبت با بیمار، قرص و دارویی برای رفع افسردگی یا خشم و... تجویز میکنند و بیمار بعد از مصرف آنها تا مدتی حتی احساس خوبی هم دارد. اما این پایان ماجرا نیست؛ چراکه در برخی موارد، این مشکلات بعد از مدتی دوباره به حالت گذشته خود باز میگردد.
چه زمانی به روانشناس و چه زمانی به روانپزشک مراجعه کنیم؟
یک روانشناس معتقد است: اگر دچار غم طولانیمدت هستید و از این موضوع احساس ناتوانی میکنید باید به روانشناس مراجعه کنید، اگر در عملکرد اجتماعی دچار مشکل هستید و تواناییتان برای کارهای روزانه کم شده، اگر به خودتان یا دیگران صدمه میزنید یا اضطراب و دلهره دارید و همیشه منتظر یک خبر بد هستید، باید به روانشناس مراجعه کنید. این مواردی است که انجمن روانشناسی آمریکا برای مراجعه به روانشناس توصیه کرده است.
در برخی از این موارد شدت افسردگی یا پرخاشگری و دلهره به قدری بالاست که درمانهای بالینی جواب نمیدهد و افراد مثلا از شدت اضطراب دچار تهوع یا حالتهای شدیدی میشوند که در این صورت باید به روانپزشک مراجعه کنند تا درمان دارویی دریافت کنند و پس از بهتر شدن این وضع برای دریافت مشاورههای لازم به روانشناس مراجعه کنند.
این ارتباط بین کاری در بین روانشناسان و روانپزشکان در کشور ما شکل مطلوبی دریافت نکرده و شاهدیم که در خیلی از مواقع افرادی که نیازمند دریافت خدمات روانشناسی هستند درمان دارویی میشوند.
در مقابل یک روانپزشک می گوید: افرادی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند باید در ابتدا به روانپزشک مراجعه کنند و اوست که باید این افراد را به روانشناس یا حتی فوقتخصصهای روانپزشکی ارجاع دهد.
البته سیستم ارجاع در این حوزه ضعیف است و معمولا روانپزشکان خود اقدام به معاینه و درمان میکنند. درمان بیماریهای روحی و روانی نیازمند کار تیمی است و نیازمند نگاه روانپزشکی اجتماعی است. گاهی علاوهبر روانشناسی و درمان دارویی نیازمند کار درمانی نیز هستیم. اما این ارتباطات و کار تیمی هنوز در کشور شکل نگرفته و امید است که با برگزاری انتخابات انجمن علمی روانپزشکی رویکرد این موارد در کشور تغییر کند.
در کنار برچسبی که با مصرف داروهای اعصاب و روان به افراد زده میشود موضوع دیگری نیز وجود دارد، که برخی فکر میکنند عوارض داروهای روحی زیاد است. این در حالی است که ۹۰ درصد داروهای روان اعتیادآور نیست و عوارض آن با سایر داروها تفاوت چندانی ندارد.
وقتی شاهدیم آمار افسردگی در کشور از ۴۰ درصد تجاوز کرده است نباید با ایجاد چنین ترسهایی افراد را از مصرف داروهای ضدافسردگی باز داریم چراکه مصرف نکردن این دارو برای افراد دچار افسردگی شدید میتواند لطمات جبرانناپذیری به آنها وارد کند.
منبع : روزنامه فرهیختگان