مغز از سلول های عصبی به نام نورون تشکیل شده است و نورون ها از طریق روابط الکتروشیمایی (الکتریکی + شیمیایی) با هم در ارتباط می باشند. روابط الکتریکی سلول های مغزی ( نورون ها ) در سطح جمجمه قابل اندازه گیری می باشند که به آن ثبت الکتریکی امواج مغزی یا EEG می گویند. بررسی EEG یا نوار مغزی می تواند به ما نشان بدهد که عملکرد مغز ما چگونه است و از اطلاعات آن می توان در تشخیص صرع، اختلالات خواب، آسیب های مغزی و بسیاری از مشکلات استفاده نمود. در دهه های اخیر با ظهور دستگاه های دیجیتال ثبت نوار مغزی و پیشرفت دانش علوم اعصاب در آنالیز امواج مغزی فرایندی به نام نقشه مغزی یا qEEG امکان پذیر شد. تا سال ها ثبت امواج مغزی صرفاً جهت بررسی عملکرد مغز بود ولی در حدود سال ۱۹۶۵ مشخص شد که می توان امواج مغزی را با تمرین تغییر دارد و تغییر امواج می تواند منجر به تغییر عملکرد سلول های عصبی مغز شود که نوروفیدبک نامیده شد. نوروفیدبک (Neurofeedback) چگونه عملکرد ذهنی و یا جسمی ما را تغییر می دهد:
بیشتر عملکرد ذهنی انسان و تا حدی عملکرد جسمی به روابط سلول های مغزی ما وابسته است، و عملکرد سلول های مغزی را می توان از طریق ثبت الکتریکی مشاهده نمود، نوروفیدبک با تغییر امواج مغزی تلاش بر تغییر عملکرد ذهنی ما دارد. نوروفیدبک بر پایه شرطی سازی سلول های مغزی کار می کند، یعنی با نوروفیدبک تلاش می کنیم که سلول های مغزی عادت به تغییر کنند.
لورتا نوروفیدبک چیست؟
فعالیت های مغز به مقدار خیلی زیادی روی فکر کردن، احساس کردن و انجام فعالیت های شما تاثیر می گذارد. در نتیجه زمانی که عملکرد مغز مختل شده و از تعادل خارج می شود عملکرد شما نیز مختل شده و از تعادل خارج می شود. مشکلات تمرکز، حافظه، سازگاری عاطفی، یادگیری، روابط، درد، خوابیدن و هزاران بیماری دیگر همگی ریشه هایی عمیق در مغز و سیستم عصبی فرد دارند. خبر خوب اینکه ما اکنون روشی برای مشاهده این عدم تعادل در مغز داریم و می توانیم به مغز کمک کنیم که تعادل خود را حفظ کند. نوروفیدبک که همچنین به نام بیوفیدبک الکتروانسفالوگرافی یا بیوفیدبک مغز شناخته می شود یک نوع پیشرفته از آموزش مغزی است. در این روش از یک رابط مغز به کامپیوتر (به این معنی که فعالیت مغز به یک نرم افزار کامپیوتری وصل است) برای آموزش مغز در جهت الگوهای کارکردی سالم تر استفاده می شود. در نتیجه به ما این امکان را می دهد که نه تنها اطلاعات همزمان را درباره فعالیت های مغزی دریافت کنیم بلکه همچنین با آن به شکل نشانه های صوتی و تصویری (یعنی ۲ زبان اصلی مغز) ارتباط برقرار کنیم.
سپس مغز بیمار می تواند از این فیدبک (بازخورد) برای ایجاد اصلاحاتی جهت رسیدن به اهداف تعیین شده مثل افزایش یا کاهش فعالیت در ناحیه خاصی از مغز یا تغییر در سرعت پردازش با افزایش یا کاهش ارتباط بین نواحی مختلف مغز استفاده کند. اساسا ما به مغز یاد می دهیم که به شیوه سالم تری رفتار نماید. به همان روشی که به یک سگ آموزش می دهیم تا مطابق میل ما رفتار کند.
در طی جلسات آموزشی نوروفیدبک، کامپیوتر فعالیت مغز بیمار را لحظه به لحظه کنترل کرده و آن را با اهداف تعیین شده مقایسه خواهد کرد. سپس مغز را به سمت تولید الگوهای فعالیت های سالم تر بر اساس جایزه دادن به رفتارهای سالم می کشاند که معمولا این جایزه ها به شکل پاسخ های مطلوب روی صفحه کامپیوتر داده می شوند.
برای مثال وقتی که اکثر فعالیت های مغزی بیمار به حد نصاب تعیین شده برسند روی فیلم زوم شده و صدا بلندتر می شود و وقتی فعالیت مغز خارج از محدوده مورد نظر ظاهر می شود فیلم کوچک نمایی شده (تصویر کوچک می شود) و همزمان صدا نیز با آن کمتر می شود. در طول زمان مغز یاد می گیرد چه کاری را باید برای نگه داشتن فیلم انجام دهد و بنابراین به انجام فعالیت های بیشتری از این دست ادامه می دهد. پس هرچه مغز روی الگوهای جدید فعالیت تمرین بیشتری بکند اتصالات جدید قوی تر خواهند شد که منجر به اثرات طولانی مدتی می شود.
لورتا نوروفیدبک بر اساس نمره z و نقشه برداری مغزی QEEG
لازم نیست کاری انجام دهید به غیر از اینکه یک کلاه سنسور دار بر سر شما گذاشته می شود تا ما بتوانیم به آنچه که مغز شما انجام می دهد،گوش دهیم.وقتی بتوانیم علت اختلال ها را در سطوح مختلف مغز ببینیم قادر خواهیم بود یک برنامه آموزشی نوروفیدبک برای کمک به حل آنها ایجاد کنیم. در طی ارزیابی QEEG، داده ها را جمع آوری و ویرایش می کنیم، نقشه های مغزی بیمار را پردازش کرده و آن را در همان جلسه با بیمار مرور می کنیم.
لازم نیست بیمار یک هفته صبر کند تا بیرون از آزمایشگاه اطلاعات را پردازش کرده و توصیه های آموزشی لازم را به او بدهیم. هر ۶ جلسه یک نقشه مغزی جدید جمع آوری می کنیم تا با امکان پیگیری پیشرفت و به روزرسانی آموزشی بیمار درمانگر را در جریان قرار دهیم. به این روش جلسات به صورت کاملا شخصی و پویا برگزار می شوند.
توانایی پردازش فوری نقشه های مغزی مزایای زیادی دارد. ما از ابزارهای تحلیل نرم افزار استفاده می کنیم. اما نرم افزار نمی تواند مثل انسان ها قضاوت کند یا نقشه های مغزی را در چارچوب اهداف مورد نظر درمانگر بخواند. مثل بیشتر رشته ها و علوم دیگر تحلیل آن نیاز به هنری دارد که تنها با تجربه به دست می آید.
بیشتر افراد فرایند نقشه برداری مغزی را جذاب می یابند. نقشه برداری مغزی یک نوع اندازه گیری از چگونگی احساس و عملکرد شماست و احتمالا شما در همان حین آزمایش متوجه می شوید که چطور احساس می کنید. در عین حال بیشتر افراد حس راحتی و اعتبار را در سنجش آن احساسات و چالش های ذهنی خود و احساس آسایش خاطر از این که این چالش ها قابل دگرگون شدن هستند به دست می آورند.
توجه: اول از همه باید بدانید که بررسی رابطه بین عملکرد شما و مغزتان بیشترین وقت را می گیرد. بنابراین ما تنها هزینه ارزیابی اولیه را از شما می گیریم. تمام نقشه های پیگیری و تکمیلی در جلسات شما لحاظ خواهد گردید. ما از لورتا نوروفیدبک بر اساس نمره z و نقشه برداری مغزی QEEG که در اصل برای بررسی مغز طراحی شده است استفاده می کنیم. این عبارت کمی دشوار و طولانی است که خودش، خودش را توصیف می کند.
الکتروآنسفالوگرافی (EEG)
روشEEG از سنسور های سطحی برای شناسایی الگو های الکتریکی مغز مشهور به امواج مغزی استفاده می کند. تکنیک های تصویربرداری مغزی رایج مثل ام آر آی، سی تی اسکن و اشعه ایکس برای سنجش ساختار مغز ارائه شده اند. EEG فعالیت و عملکرد مغز را اندازه گیری می کند یعنی اینکه لحظه به لحظه چطور احساس می کنید.
ما ازEEG برای دیدن مناطق درگیر مغز استفاده میکنیم. مثلا آن احساسات ریشه دار نهفته ای که برای شما مزاحمت ایجاد می کند یا آن صدای پس زمینه که حواس شما را پرت می کند یا به صورت متناوب (یا مداوم) باعث ناراحتی شما می شود. اینها اهداف ما برای آموزش هستند. استفاده از EEG غیر تهاجمی و بدون درد است. خیلی شبیه یک مانیتور قلب که تنها ضربان قلب شما را ثبت می کند سنسور ها فقط فعالیت الکتریکی مغز را ثبت می کنند. این روش به هیچ عنوان تهاجمی نیست.
الکتروآنسفالوگرافی کمی (QEEG)
تفسیر داده های نورومتریک نقشه مغزی QEEG در کمک به شناسایی مناطقی از مغز که فعالیت آنها زیاد یا کم است به ما اطلاعات حیاتی داده و پیشرفت بیماری را به طور دقیق بر روی نقشه نشان می دهد. با مشاهده اینکه کدام مناطق فعالیت غیرطبیعی دارند می توانیم پیش بینی کنیم که بیمار ممکن است نتیجتا چه علائمی را تجربه کند.
اگر مناطق مخصوصی از مغز که مربوط به توجه و تمرکز است ضعیف عمل می کنند و بیمار به سختی می تواند روی چیزی تمرکز کند ما دقیقا می دانیم که کدام قسمت مغز را آموزش دهیم تا به بیمار کمک کنیم به طور موثرتری آن قسمت را مهار کند. الکتروانسفالوگرافی کمی نه تنها امواج مغزی، نوسانات آن، مکان و عادی و غیر عادی بودن الگوهای مغزی را نشان می دهد بلکه انسجام (کیفیت ارتباط بین مناطق مغز)، فاز (سرعت احساس کردن) و یکپارچگی شبکه مغز را نیز نشان می دهد. این ها همه الگو های حیاتی هستند که در عملکرد ذهنی بهینه نقش دارند.
لورتا (توموگرافی الکترومغناطیسی مغز با وضوح کم)
روش لورتا به ما این امکان را می دهد که با استفاده از یک کلاه با ۱۹ سنسور و یک نرم افزار کامپیوتری پیشرفته از الگوهای امواج مغزی در عمیق ترین ساختارهای مغز بیمار تصویر برداری کرده و نهایتا آن مناطق را آموزش دهیم. توانایی آموزش این ساختارهای عمیق تر در مغز یک جهش عمده در نقشه برداری مغزی است و نوروفیدبک های سه بعدی از مغز را ممکن می سازد. توانایی آموزش کل شبکه مغزی به عنوان یک بخش، تعداد جلسات مورد نیاز برای رسیدن به نتایج درمان را به طور قابل توجهی کاهش می دهد.
نمره z نورومتریک
ما تفاسیر مربوط به این امواج مغزی عمیق و سطحی را با یک دیتابیس تحقیقاتی مرجع به نام z-score یا نمره z بر اساس استاندارد تحقیقاتی FDA مقایسه می کنیم. نمره z معیار سنجش نزدیکی یا دوری از یک وضعیت مناسب، پایدار یا کارآمد در نواحی مختلف مغز است و این چیزی است به نام نقشه برداری مغزی QEEG LoRETA Z-Score.
نقشه برداری مغزی وسیله ای است برای اندازه گیری عملکرد مغز. این شیوه در حال حاضر یکی از ابزارهای اصلی در علوم اعصاب است. روش های QEEG در مراکز تحقیقاتی سراسر دنیا برای مطالعه روی بیش فعالی (ADHD) ،اختلال طیف اوتیسم، افسردگی و اختلال دوقطبی، سندروم استرس پس از ضایعه (PTSD)اختلالات اضطراب، ناتوانی در یادگیری و بیماری های روانی در تمام انواع آن مورد استفاده قرار می گیرند. این روش در آلمان و آمریکا یک ابزاز تشخیصی شناخته شده برای بعضی از موارد و شرایط پزشکی می باشد.
لورتا نوروفیدبک و تحریک عمقی مغز
تحریک عمقی مغز شامل کاشت الکترود یا ضربان ساز های مغزی در نواحی مشخصی از مغز است. این الکترودها ایمپالس های الکتریکی تولید می کنند که ایمپالس های غر طبیعی را تنظیم نمایند. تحریک عمقی مغز ترکیبی بین عصب شناسی و روانپزشکی است. همچنین تحریک عمقی مغز به عنوان درمانی برای صرع، سردرد های خوشه ای، سندروم تورت، درد مزمن و افسردگی شدید مورد مطالعه قرار گرفته شده است.
تحریک عمقی مغز (DBS)یکی از تهاجمی ترین تکنیک های نورون کاوی حال حاضر است. گفتگوی ما در این رابطه به تمامی مطالب مربوط به جراحی مغز به منظور درمان بیماری های روانی، مکانیسم نوروفیدبک و عوارض جانبی DBS می پردازد. نوروفیدبک مشکلات به هم ریختگی هیجانی مغز را مورد بررسی قرار می دهد. این مشکلات که به میزان فراوان اتفاق می افتند عبارتند از طیف افسردگی و اضطراب، اختلال نقص توجه، اختلالات رفتاری، انواع مختلف اختلالات خواب، سردرد و میگرن، سندروم پیش از قاعدگی (PMS) و اختلالات عاطفی.
تحریک عمقی مغز در نواحی مغزی انتخابی فایده های درمانی زیادی برای اختلالات روانی و اختلالات حرکتی مقاوم به درمان مثل بیماری پارکینسون، لرزش، دیستونی (انقباض غیر ارادی عضلات)، درد مزمن، افسردگی شدید و اختلال OCD (بیماری وسواسی جبری) فراهم کرده است. همچنین از روش DBS در مطالعات تحقیقاتی برای درمان دردهای مزمن و PSD یا سندروم استرس پس از ضایعه استفاده می شود و از آن برای درمان اختلالات روانی مختلف مثل افسردگی شدید، استفاده گردیده است.
آیا DBS یک روش درمانی سالم است؟
بله! نوروفیدبک یک مداخله بسیار کم خطر با اثرات جانبی بالقوه بسیار کمی است. اول از همه اینکه مهم است بدانید که در این روش هیچ چیزی روی مغز یا حتی روی پوست بیمار قرار نمی گیرد. سنسورهای قرار داده شده روی جمجمه (پوست سر) به سادگی فعالیت های الکتریکی مغز بیمار را می خوانند.این سنسورها هیچ گونه تحریک الکتریکی یا هیچ نوع تحریک دیگری به مغز وارد نمی کنند.
مزیت دیگر این رویکرد این است که مغز را به انجام کاری که “نمی خواهد” وادار نمی کند. این مغز است که بر می گزیند چه چیزی را انتخاب کرده و روی چه چیزی، چقدر و چه زمانی کار کند. در این روش مغز به سمت تغییر اغوا می شود. به این دلیل که ما به “رفتار خوب” پاداش می دهیم اما خودمان هیچ فعالیتی را القا نمی کنیم. استفاده از آموزش بر اساس نمرهz سطح ایمنی مضاعفی را فراهم می کند.
زیرا به این روش، فعالیت مغز دائما از طریق مقایسه های همزمان با پاسخ های یک مغز سالم کنترل می شود. اگر مغز شما شروع به فعالیت در مسیر نادرست (خارج از محدوده سلامتی کرد) فیلم کوچک نمایی می شود. بنابراین مغز بلافاصله مطلع شده و تشویق می شود که به محدوده سالم برگردد. ما همچنین در این شیوه مغز را به یادگیری الگو های مغزی که ثابت شده است صدها فرد سالم از آن ها پیروی می کنند تشویق می کنیم.
آیا اثرات این روش ماندگار هستند؟
درست مانند یک عضله، مغز طبق اصل “استفاده کن یا از دست بده” عمل می کند. از آنجایی که مسیر های جدید به طور مکرر مورد استفاده قرار می گیرند در نتیجه این مسیرها قوی تر و خودکار تر می شوند. در حالیکه مسیر های قدیمی تری که کمتر مورد استفاده قرار می گیرند شروع به از بین رفتن می کنند. راه دیگر برای تجسم این فرایند، مقایسه آن با مسیری است که از بین یک زمین پوشیده از علف می گذرد. ممکن است روی این زمین یک مسیر پاکوب درست کرده باشد که معمولا از آن عبور می کند.
اگرچه ممکن است این مسیر بهترین مسیر نباشد. زمانی که فرد مسیر جدیدی را امتحان میکند مسیر هنوز مشخص نشده بنابراین پیدا کردن آن دفعه بعد کار دشواری است. با این حال اگر راهنمایی داشته باشد که این مسیر را بلد باشد و بتواند فرد را به دفعات در آن مسیر راهنمایی کند تدریجا مسیر مشخص خواهد شد و فرد می تواند دفعات بعد آن را راحت تر پیدا کند.
اگر این مسیر جدید سرراست تر باشد در جریان آن موانع کمتری خواهد بود و پتانسیل کمتری برای ضرر رساندن به فرد دارد. همچنین فرد هیچ دلیلی برای برگشت به مسیر قدیمی ندارد و مسیر قبلی کم کم از بین می رود. این مسیر جدید تبدیل به مسیر اتومانیکی می شود که در حال حاضر بیشترین زمان فرد را به خود اختصاص می دهد. نوروفیدبک راهنمای شما در این سفر خواهد بود تا مسیر جدید را پیدا کنید. نوروفیدبک تا زمانی با شما خواهد بود که مسیر برای تان به اندازه کافی مشخص شود تا خودتان به تنهایی و به راحتی بتوانید آن را پیدا کنید.
اگرچه که تحقیقات بیشتری مورد نیاز است اما مطالعات صورت گرفته تاکنون نشان داده اند که در اکثر بیماران دوام اثرات نوروفیدبک چیزی فراتر از محدوده آموزش بوده است. در واقع یک مطالعه اخیر فاش کرده است که نوروفیدبک نه تنها الگو های کارکردی مغز را تغییر می دهد بلکه حتی می تواند باعث ایجاد تغییراتی در ساختار (حجم ماده خاکستری و سفید مغز) مناطق مغز شود که در طی آموزش مورد هدف قرار گرفته اند.
از لورتا نوروفیدبک در چه موردی استفاده می شود؟
هدف تکنیک های تصویربرداری عصبی نشان دادن ساختار یا عملکرد مغز است. درک کارکرد این تکنیک ها مثل عکس گرفته شده از مغز با اشعه ایکس است. به این صورت که تصویر برداری کارکرد مناطقی از مغز که در طی یک فرآیند یا یک تکلیف شناختی فعال می شوند را نشان می دهد. انواع این تکنیک ها شامل PET، Fmri یا MEG می باشد.
پاسکال-مارکی، میشل و لهمن در سال ۱۹۹۴ یک روش جدید برای مکان یابی فعالیت الکتریکی مغز بر اساس پتانسیل جمجمه (پوست سر) از ثبت EEG چند کاناله ابداع کردند. این روش چیزی به نام مشکل معکوس را حل می کند که اندازه ها را به اطلاعاتی در مورد یک سیستم یا جسم فیزیکی مشاهده شده تبدیل می کند. این تکنیک انقلابی که LoRETA نامیده می شود مخفف low-resolution brain electromagnetic tomography است که به عنوان یک تکنیک تصویربرداری EEG بر پایه اعصاب شناخته می شود.
لورتا یک تصویر سه بعدی ۲۳۹۴ واکسل ۷*۷*۷ میلی متر از فعالیت عصبی الکتریکی تولید شده در ماده خاکستری مغز را برآورد می کند. یک مزیت بزرگ این تکنیک این است که به تعداد مشخصی از الکترود یا مکان های الکترود محدود نمی شود و بنابراین می تواند خود را به تقریبا هر دستگاه اندازه گیری و هر نوع ترتیب در الکترودها تطبیق دهد.
روش sLoRETA
توموگرافی الکترومغناطیسی استاندارد شده مغز با وضوح کم (پاسکال-مارکی ۲۰۰۲). این روش هیچ گونه انحراف مکانیابی در حضور نویز های بیولوژیکی و اندازه گیری ندارد.
روش eLoRETA
توموگرافی الکترومغناطیسی دقیق مغز با وضوح کم (پاسکال-مارکی ۲۰۰۵). اولین راه حل خطی توزیع شده ناهمبسته سه بعدی برای مشکل معکوس EEG/MEG با مکان یابی دقیق (خطای مکان یابی صفر) فعالیت EEG جمجمه (پوست سر) نوسانات را در فرکانس های مختلف نشان می دهد. این فعالیت ریتمیک به باندهای فرکانسی تقسیم می شود. رایج ترین باندهای شناخته شده عبارتند از دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما. خاطرنشان شده است که باندهای فرکانس اهمیت بیولوژیکی خاصی دارند و می توانند با وضعیت های مختلف کارکردی مغز ارتباط برقرار کنند.
هنوز ابهاماتی درباره محل دقیق تولید فرکانس های مختلف وجود دارد اما بر عکس درباره مناطق فعال درون مغز که فعالیت های طیفی خاصی را در طول پوست سر و جمجمه تولید می کند اطلاعات کاملی داریم. تحلیل لورتا از باندهای فرکانسی محدود را می توان با کمک به تعیین اینکه آیا مغز به روش بهینه الکتریکی عمل می کند یا خیر برای تعیین اینکه کدام مناطق مغز در طول وضعیت های مختلف و تکنیک های ذهنی فعال هستند، استفاده کرد.
واکسل های لورتا در موقعیت های ثابتی درون ماده خاکستری مغز قرار داده می شوند. همیشه آنالیز کردن نه تنها فعالیت روی واکسل های منفرد بلکه روی کل مناطق مرتبط با قابلیت های خاص مغزی موضوع جالبی است و نواحی برودمن یک نمونه از این مناطق می باشد. نواحی برودمن مناطقی از قشر مخ هستند که در ابتدای قرن بیستم بر مبنای سازماندهی سلول های شان تعریف شده اند و بعد از آن ثابت شده است که مستقیما با فعالیت های مغزی خاصی مثل شنوایی و بینایی مرتبط هستند.
همچنین از ابتدای سال ۲۰۰۱ از روش لورتا برای نوروفیدبک استفاده شده است و کاربردهای آن در حال افزایش می باشد. تاکنون مطالعات زیادی یافته های روش های فیدبک را با جمعیت های بالینی تکرار کرده اند که به نظر می رسد نسبت به fMRI فیدبک برای درمان ساختارهای قشر عمیق مخ مقرون به صرفه تر هستند. اگر علاقمند به استفاده از روش لورتا برای نوروفیدبک هستید به شدت به شما توصیه می کنم که به رساله دکتر لسلی اچ شرلین درباره لورتا و نوروفیدبک نگاهی بیندازید.
اکنون لورتا یک تکنیک تحلیل توسعه یافته است که در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. تطبیق پذیری این روش و این واقعیت که تعداد کانالهای EEG و مکان کانال ها ثابت نیستند استفاده از این تکنیک را با تقریبا هر حسگر و هر مجموعه آزمایشگاهی ممکن می سازد. امکان مطالعه هر دو در یک زمان به عنوان ولتاژ اندازه گیری شده در سطح پوست سر و توزیع سه بعدی فعالیت نورونی الکتریکی تولید شده قطعا ابزار آنالیزی بسیار قدرتمندی است که ارزش توجه به تحقیقات را دارد.
موسسه کلیدی تحقیقات مغز و ذهن و به طور ویژه پاسکال-مارکی در حال توسعه و تکامل روش لورتا از آغاز دهه ۹۰ میلادی بوده است. می توانید اطلاعات زیادی را در این باره در صفحه وب این موسسه پیدا کنید. همچنین آنها بسته های نرم افزاری رایگانی (اگرچه فقط برای اهداف آکادمیک) برای انجام تحلیل لورتا فراهم کردند. که این بسته ها شامل ویژولایزر سیگنال و دیگر ابزارهای تحلیلی نیز هست. اما مهم است که به این نکته اشاره کنیم که به منظور استفاده صحیح از این تکنیک سطح خاصی از تخصص و تمرین نیز مورد نیاز است.
لورتا نوروفیدبک ثابت کرده است که در موارد ذیل کمک کننده است:
- اختلالات خوردن (کم اشتهایی، پر اشتهایی روانی، اختلال پرخوری، مرض چاقی)
- افسردگی
- اضطراب
- اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)
- اختلال شناختی
- صدمه به سر
- درد مزمن
- سوء مصرف مواد
- اعتیاد
- توانبخشی بعد از سکته
- اختلال استرس بعد از ضایعه (PTSD)
- بی خوابی
جلسات لورتا نوروفیدبک
جلسات به صورت دو نفره (درمانگر-بیمار) با یک درمانگر حرفه ای متخصص برنامه ریزی می شود. یا در کلینیک ما یا از راه دور در منزل. برای آموزش EEG شما باید یک کلاه که شبیه کلاه شنا است بپوشید و روی یک صندلی راحتی جلوی مانیتور کامپیوتر بنشینید. یک فیلم به سلیقه خودتان انتخاب خواهید کرد. فعالیت های فیلم از طریق یک نرم افزار رابط کامپیوتری-مغزی به فعالیت های مغز شما مرتبط می شود.
وقتی که اکثر فعالیت های مغز شما در محدوده سالم باشند ما روی فیلم زوم کرده و آن را بزرگنمایی می کنیم و صدا را نیز پلی می کنیم. وقتی که فعالیت مغز از این محدوده خارج می شود تصویر کوچک شده و صدا نیز کم می شود. فرایند به این صورت است که مغز می خواهد فیلم را ببیند. بنابراین مغز شروع به تجربه کردن این موضوع می کند که کدام فعالیتش باعث نمایش فیلم می شود و کدام فعالیت باعث می شود که فیلم به نمایش در نیاید.
وقتی فعالیتی از مغز موثر واقع می شود مغز به خاطر می آورد که چرا فیلم به نمایش درآمده و شروع به انجام بیشتر آن فعالیت می کند. در طول فرآیند ممکن است برخی نشانه ها را در مورد اینکه چه چیزی در نمایش فیلم موثر است و چه چیزی نیست کشف کنید. برای مثال ممکن است متوجه شوید که استراحت و تنفس آرام به تولید فعالیت مغزی دلخواه کمک کرده و بنابراین باعث بزرگنمایی فیلم می شود. از طرف دیگر عصبی شدن و فکر کردن به افکار اضطراب آور باعث می شود که فیلم قطع شده یا دورنمایی گردد.
و بنابراین این فرایند، مغز را از انجام این گونه رفتارها دلسرد می کند. با این حال مهم است توجه کنید که کمتر از ۱۰ درصد از مغز شما هوشیار است. در نتیجه بیشتر این فرآیند در ارتباط مستقیم غیر کلامی مغز شما ناخودآگاه است. در طول زمان این الگو های جدید فعال سازی با تکرار، قوی تر و خودکار تر می شوند.
لورتا نوروفیدبک عمقی مغز چیست؟
ما این روش را به اختصار نوروفیدبک عمقی مغز می نامیم. نام کامل آن عبارت است از QEEG guided LoRETA Z-SCORE NFB. توصیف آن در نام این روش است. یک QEEG یک تصویر از فعالیت مغزی شماست. QEEG به منزله چشم های ما است که لایه های درونی مغز شما را با آن می بینیم. ما از QEEG برای ایجاد برنامه نوروفیدبک برای فعالیت مغزی، علائم و اهداف مورد نظر درمان استفاده می کنیم. در طی جلسات، QEEG های بعدی به ما این امکان را می دهد که با تغییر شما آموزش تان را تنظیم کنیم. بعد از اتمام جلسات نیز با یک مقایسه ساده می توانید میزان پیشرفت خود را ببینید.
تصویربرداری سه بعدی لورتا
با استفاده از یک آرایه ۱۹ سنسوری روش لورتا (توموگرافی الکترومغناطیسی با وضوح کم) یک تصویر سه بعدی همزمان از فعالیت مغز را به تصویر می کشد. با تصویربرداری لورتا ما قادر خواهیم بود که قسمت های عمیق مغز را آموزش دهیم. همچنین تمامی شبکه ها (مسیرهای مغزی)، انسجام (اتصال)، سرعت پردازش (فاز) و همه عوامل حیاتی در عملکرد بهینه مغز. در عمل به این معنی است که ما می توانیم تمامی نواحی مغزی درگیر علائم را آموزش دهیم. تصویربرداری و پوشش بهتر به معنی کارآیی بهتر است که به نوبه خود جلسات آموزش را کاهش می دهد.
z-score
اگر بخواهید ببینید که آیا چیزی خارج از تعادل است یا خیر به یک نقطه معیار (نمره z) نیاز دارید تا بدانید که آیا سطح شما از آن معیار بالاتر است یا پایین تر. به طور مشابه متخصصان نوروفیدبک از معیارهایی برای دیدن اینکه کدام نواحی مغز را باید آموزش داد و چه مقدار آموزش مورد نیاز است استفاده می کنند.
هیچ دو مغزی شبیه هم نیستند. با این حال حالت ریلکس مغز تقریبا در همه ما شبیه هم است. آموزش در جهت این حالت ریلکس وقتی که می خواهید یک مشکل یا مسئله خاص را حل کنید عالی است. اما ما برای آموزش بالای میانگین (مهارت های ذهنی یا آموزش عملکرد حداکثری)، old school” ” را بدون نمره z آموزش می دهیم. در این رابطه در حال کار کردن روی بالا بردن سطح مهارت ها هستیم به جای آموزش در جهت متوسط راحتی. لورتا نوروفیدبک بر اساس نمره z به عنوان یک درمان بالقوه در اختلال شناختی و اضطراب و افسردگی می باشد.
معرفی تصویربرداری الکتریکی مغز با استفاده از توموگرافی الکترومغناطیسی با وضوح کم با الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG/LoRETA)
با افزایش تشخیص مناطق کورتیکال کنترل نشده که در علائم بیمار نقش دارند توانایی تشخیص ما را در تمرین عصبی روانی بهبود بخشیده است. مناطق کنترل نشده کورتیکال به صورت دو انحراف استاندارد بالاتر یا پایین تر از مقدار نرمال شناخته می شوند. استفاده دیگر از لورتا نوروفیدبک بر اساس نمره z ما را قادر می کند که به طور مستقیم نواحی دچار اختلال مغز را به منظور بهبود علائم مرتبط هدف قرار دهیم.
از بین ۲۳۵ بیمار عصبی روانی درمان شده در کلینیک ما با روش z-score LoRETA NFB یک آنالیز دقیق از ۳۵ مورد افسردگی، اضطراب و اختلال شناختی ارائه شده است. نواحی خاص اختلال منسوب به بیماری ها و شرایط خاص که توسط لورتا شناسایی شده اند مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. نتایج تکمیلی تصویربرداری الکتریکی QEEG/LoRETA بعد از NFB تراپی (از جمله نتایج آزمون شناختی کامپیوتری) نشان داده شده اند.
این فصل تجربه ما را در استفاده از روش LoRETA Z-SCORE NFB به عنوان ابزاری برای درمان افسردگی و اضطراب مرتبط با آن خلاصه می کند. به علاوه این شکل از NFB قادر است که عملکردهای شناختی افرادی که مشکل حافظه، پردازش اطلاعات و دیگر اختلالات شناختی را دارند بهبود ببخشد. ارائه های گسترده ای از موارد انتخاب شده برای نمایش نتایج آزمایش های ما مورد استفاده قرار می گیرد. از هر ۳۵ بیمار ۲۵ نفر یعنی ۷۱ درصد از طریق آزمون شناختی به عنوان افرادی که به پیشرفت عینی رسیده اند (به طور متوسط ۱۰ پوینت) شناسایی شدند.
بعلاوه با بهبود شناختی ذهنی NFB و کاهش عینیQEEG اختلالات نیز در اکثر بیماران کاهش پیدا کرد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دقیق بیماران مبتلا به افسردگی و یا اضطراب نشان داد که از بین ۳۱ نفری که در این مطالعه شرکت کرده بودند طی ۱۰ جلسه از LoRETA Z-SCORE E بیست و چهار نفر یعنی ۷۷ درصد از آنها هم از نظر ذهنی و هم از نظر عینی در نشانه های شان بهبود مشاهده کردند. این نتایج بسیار امیدوارکننده هستند و بیانگر کارایی خوب LoRETA Z-SCORE NFB در درمان افسردگی، اضطراب و بهبود اختلالات شناختی می باشند.